پرتو دل

رازهاے نهفتہ

رازهاے نهفتہ

پرتو دل

دل بہ دل نهام
شنیدم کہ دل چہ ها گفت
گنجینہ ایے پر از رازها داشت
نشستم تا توانستم از اسرارش نوشتم

آخرین مطالب
پربیننده ترین مطالب
آخرین نظرات

احساس روح

دوشنبه, ۱۱ شهریور ۱۳۹۸، ۰۹:۴۴ ب.ظ

   در حال گذر از مکان وسیع‌ و با صفایے بودم. فضایے کاملا باز با هواے مطبوع و دلپذیر؛... براے یڪ لحظہ کہ نگاهم را بسمت آسمان گرفتم آنجا را پر از بادبادکهاے کوچڪ و بزرگ با رنگهاے متنوّع دیدم؛... واے چہ حال و هوایے آنجا بود!... بهتکنان در آسمان پر از بادبادڪ در جاے مناسبے نشستم و نگاهم را همانگونہ غرق در آسمان ساختم؛... چہ منظره زیبایے! با آن باد ملایمے کہ در حال وزش بود بادبادکهاے چوبے و کاغذے چہ جان تازه ایے گرفتہ بودند و هر یڪ با حرکات زیبا و متنوّع خود مےخواست بنحوے از دیگرے سبقت بگیرد و اوج گرفتن خود را بہ رخ همنوعان خود بکشد؛... هر چقدر  کہ نگاه و توجهم را در بادبادڪها تیزتر  مےکردم بہ جان داشتن آنها بیشتر یقین پیدا مےکردم. شاید فقط فریاد شادے و سرورشان را نمےشنیدم؛... همانگونہ کہ نگاهم متمرکز در آن کاغذهاے جان گرفتہ بود بیاد جسم خاکے خود افتادم و چگونگے جان گرفتن این جسم خاکے؛... یعنے جسم من نیز بمانند این کاغذ و چوب از عناصر سازنده هواست کہ جان گرفتہ؟!..

. براے چند ثانیہ تمام با دو دست خود جلوے مجارے تنفس خود را گرفتم؛... خداے من اگر چند ثانیہ دیگر ادامہ مےدادم حتما خفہ مےشدم و از هوش مےرفتم؛... یعنے اگر براے چند لحظہ کوتاه از ورود هوا در مجارے تنفسے خود جلوگیرے مےکردم شاهرگ حیاتیم را براے همیشہ بدرود مےگفتم و این درست همان حالتے بود کہ براے بادبادڪها پیش مےآمد؛... کافے بود جریان هوا در آن لحظہ قطع مےگشت بیکباره تمام آن بادبادڪها روانہ زمین مےگشتند؛... هوایے بےرنگ و بےبو کہ نگاه تیزبین بشر قادر بر رؤیت آن نباشد!... در حالت مایع بشکل آب است و حالت جامدش تگرگ و برف؛... همان آبے کہ مایہ حیات کره خاکے ماست؛ همان آب!... آب!... غرق در حرکت بےقرار بادبادڪها بودم کہ نخ یکے از آنها پاره گشت و جریان باد آن را بہ ناکجاها برد؛... اگر آن نخها بہ آن بادبادڪها وصل‌ نبودند و کسانے نبودند کہ آن اشکال کاغذے را‌ در مقابل جریان  هوا کنترل مےکردند الان آن صحنہ زیبا در آسمان ایجاد نمےگشت؛... شاید جسم خاکے من نیز باید همینگونہ باشد؛... در ابتدا جسم خاکے خود را دیدم و بهتکنان در آن ماندم و بعد بدنبال آن منبعے بودم کہ بہ جسم خاکیم جان مےداد و الان باید بدنبال آن فرمانده ایے باشم کہ حرکات جسم و روحم را با هم منطبق مےساخت.

  
۹۸/۰۶/۱۱

نظرات  (۱)

سلام. احسنت

پاسخ:
سلام.
ممنون 

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی