پرتو دل

رازهاے نهفتہ

رازهاے نهفتہ

پرتو دل

دل بہ دل نهام
شنیدم کہ دل چہ ها گفت
گنجینہ ایے پر از رازها داشت
نشستم تا توانستم از اسرارش نوشتم

آخرین مطالب
پربیننده ترین مطالب
آخرین نظرات

وقفہ ایے در سفرم گشت

چهارشنبه, ۲ مرداد ۱۳۹۸، ۰۵:۳۷ ب.ظ

   سریع چشمانم را گشودم؛...

  همہ چیز در حالت عادے خود بود. جسمم سر جاے خود بود و روح در کالبد جسم؛...

    این چہ احساسے بود کہ بہ من دست داد؟!...

چرا براے یڪ لحظہ احساس کردم روح از کالبدم جدا گشتہ است؟!...

   من قصد داشتم تا سفرے بہ اعماق دل داشتہ باشم؛ سفرے بہ درون خویشتن خویش؛ چرا بیکباره احساس کردم ما بین زمین و آسمانم؟!...

مگر اعماق دل در کجاست؟!...

   با حالت تردید آرام آرام بسمت آینہ آمدم و بهت کنان نظاره گر خود گشتم؛...

تاکنون اینگونہ بہ خود نظر نکرده بودم! بہ رخسار خود خیره گشتم و تمام توجّهم را متمرکز چشمانم ساختم؛...

   احساس کردم نگاههایم غیر عادےست؛ گویے کسے در این نگاهها بود و همانگونہ بہ من چشم دوختہ بود. ندایے بہ من گفت هر چہ هست در این نگاهها نهفتہ است؛...

   پلکهایم را محکم بر هم نهادم و نفس عمیقے سردادم. بسمت پنجره اتاق آمدم و نگاهم را متوجہ فضاے بیرونے ساختم. گویے هنوز آماده سفر نبودم. این سفر توشہ ایے پر مےخواهد و توشہ راه من خالے؛...

۹۸/۰۵/۰۲

نظرات  (۱)

۰۳ مرداد ۹۸ ، ۱۶:۵۴ فاطمہ نوروزے
بنظر سفر خوبے در پیش رو خواهیم داشت.
موفق باشید.

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی