شخصیت

   دو ساعتے مےشد بہ خانہ برگشتہ بودم. با اینکہ مهمانے شبانہ ما حسابے بہ درازا کشید ولے بهیچوجہ احساس خستگے نمےکردم و دوست داشتم بیشتر بیدار بمانم و در خلوت نیمہ هاے شب صحنہ میهمانے آن شب را دوباره در ذهن خود مرور کنم. هر وقت بہ چنین میهمانیهایے دعوت مےشوم احساس خوب آن لحظہ ها براے مدتها در ذهنم باقے مےماند؛... 

   جمع دوستانہ بود و در مورد مطالب مختلف و گوناگون با یکدیگر بحث و نظر مےکردیم.

 بعضے از دوستان واقعا مطالب زیبایے را در جمع ارائہ مےدادند. طرح این گونہ مطالب حسابے ذهن انسان را باز و وسیع مےسازند. البتہ بستگے بہ اذهان و افکار دارد کہ چقدر مےتوانند در مقابل مطالب گوناگون ادراڪ لازم را از خود داشتہ باشند. برخے از دوستان را دیدم کہ در مقابل بسیارے از نظرها و ایده ها حسابے بهم‌ ریختہ بودند و کاملا معلوم بود قدرت هضم آن مسائل مطرح شده را نداشتند. البتہ این را نیز پنهان نکرده باشم کہ براے من نیز در چند جا چنین اتفاقے افتاد چون واقعا بعضے از بحثها حسابے پیچیده و تو در تو بودند؛...

ولے در کل احساس خوبے از میهمانے امشب داشتم. کلا 

میهمانے خوب و مرتبے بود.

  بسیارے از دوستانے کہ در آن میهمانے حضور داشتند بار اولے بود کہ با آنها اینگونہ مستقیم رو در رو مےگشتم؛ بسیارے را نیز اصلا نمےشناختم بهمین دلیل در ابتداے میهمانے محیط براے همہ تا حدودے سنگین بود.

   خُب طبیعتا آدمها وقتے براے بار اول با یکدیگر روبرو مےشوند بخاطر اینکہ شناختے از اخلاق و منش یکدیگر ندارند تعامل آنها نیز با یکدیگر سنگین خواهد بود.

   در لحظہ اول سعے کردم از روے ظاهر هر فردے شخصیت هر کدام را در ذهن خود مجسم سازم؛...

   همیشہ بہ این اعتقاد دارم کہ هر انسانے تا جاییکہ مےتوانم سعے مےکند ظاهر خود را با شخصیت خود مطابق سازد و واقعا هم همینگونہ است. ولے این را نیز مےدانم کہ بعضے از شخصیتها آنقدر وسیع هستند کہ ظاهر انسان  نمےتواند تمام آن را در قالب خود مجسم سازد. این را نیز مےدانم همیشہ آدمهایے نیز پیدا مےشوند کہ ظاهرشان بیش از حدّ شخصیتشان است؛...

   خلاصہ اینکہ وقتے لحظہ معارفہ دوستانہ گذشت و کم کم مطالب مختلفے در جمع ایراد شد و نظرها و ایده ها از سوے تڪ تڪ دوستان مطرح گشتند تا حدود زیادے شخصیت هر کدام از دوستان در ذهنم شکل گرفت و توانستم با بسیارے از خصائل آنها آشنا گردم ولے مطمئن بودم با یڪ جلسہ میهمانے نمےتوانم بہ کل وسعت آن شخصیتها پے ببرم و ملاقاتهاے زیادے لازم است تا بہ عمق شخصیت هر فردے دست پیدا کنم؛...

  در همان اثنا بود کہ بیکباره سؤالے در ذهنم شکل گرفت؛... شخصیت هر فردے از کجا نشئت گرفتہ است؟!...

   چرا افراد باید شخصیتهاے متفاوتے از یکدیگر داشتہ باشند؟!...

   چرا برخے از شخصیتها وسعت فراوانے دارند و بعضے پیچیده؟!...

   آیا شخصیت افراد برخواستہ از ذات درونے آنهاست؟!...

   ذات یا همان نفس درونے انسان از کجا نشئت گرفتہ است؟!...

   اصلا این نفس درونے چگونہ در روح و جسم نفوذ کرده است؟!...

  آیا این نفس جایگاه خاصے در جسم و روح دارد؟!... در جمجمہ است؟!... در قلب؟!... یا شاید در همہ جاے روح و جسم انسان است؟!...